ناسیونالیسم : بیماری روانی ؟
ترجمه توسط حمید محوی ترجمه توسط حمید محوی

 

 

 Jean-Pierre Dubois

نوشتۀ ژام پی یر دوبوآ

 

مرکز مطالعات جهانی سازی، 17 فوریه 2013

منطقه : اروپا

مضمون : جنگ ایالات متحده – ناتو – تاریخ، اجتماعی و فرهنگی

http://www.mondialisation.ca/le-nationalisme-une-maladie-mentale/5323252


مبارز ضد استعماری روبرت لوزون به سال 1922 می نویسد :« بین ناسیونالیسم نزد ملتی که ناسیونالیسم آن عبارت است از جایز دانستن ستم به ملتی دیگر، و ناسیونالیسم نزد ملتی که تحت ستم به سر می برد و ناسیونالیسم آن عبارت است از بسیج عمومی برای دفع ملت ستمگر، رابطۀ معادلی وجود ندارد.» (1)

اخیرا، ماکسیم رودنسون از اینکه «از ناسیونالیستها وقتی که از حقوق خلق های تحت ستم و استثمار دفاع کرده است» اظهار خشنودی و رضایت خاطر کرده است، با این وجود مشخصا اضافه می کند ناسیونالیسم وقتی از مرحلۀ دفاع عبور می کند به راحتی به «نارسیسیم جمعی»، و به «تحقیر کاملا مشمئز کنند دیگران» تبدیل می شود.(2)

او اضافه می کند : «ناسیونالیسم یک  بیماری روانی است، شاید در برخی موارد ضروری باشد، ولی باید فورا از آن فاصله گرفت.»

در اروپا، ناسیونالیسم با تشکل دولت-ملت ها به دنیا آمد و طی قرن نوزدهم بورژوازی را در تصرف قدرت همراهی کرد. ناسیونالیسم نمادینه ترین بیان خود را وقتی به منسۀ ظهور رساندند که مردم قارۀ اروپا برای آزادی سازی خود از ستم سیاسی و فرهنگی امپراتوری های سلطنتی اتریش هانگری، روسیه و عثمانی به مبارزه برخاستند. انقلاب 1848، که به نام «بهار خلق ها» مشهور شد شاهد برجستگی آن است. براین اساس، ناسیونالیسم این دوران را می توانیم پیشگام تلقی کنیم.

ولی از سالهای 1970، همه چیز تغییر کرد. همان گونه که اریک هابسباون تاریخشناس یادآوری کرده است، مفاهیم ومضامین ناسیونالیسم، میهن، پرچم دچار «گرایش به راست» شدند.

این دورانی است که پیشرفته ترین نظام سرمایه داری در اروپا باید منابع طبیعی نوینی را تصاحب کند و برای گسترش سرمایه هایش مناطق جغرافیائی آزادی پیدا کند. برای توجیه امپریالیسم استعماری که به عنوان راهکار می خواهند به کار ببندند، طبقات حاکم ناسیونالیسم و میهن پرستی را بسیج کرده و آن را با مفاهیم خصمانه و حتی نژاد پرستانه آغشته می سازند.

تمام نهادهای فرهنگی (نشریات، انتشارات، مدارس، دانشگاه ها، و غیره) به خدمت گرفته شدند تا ایدئولوژی را تحمیل کنند که جامعۀ بشری را به نژادهای عالی و پست، به انسانهای سفید و رنگی تقسیم کند...

همان گونه که اریک هابسباون می گوید، وقتی موضوع به کشورهای امپریالیستی مرتبط می شود «پیوندهای بین نژاد پرستی و ناسیونالیسم آشکار است.»

در فرانسه، این ناسیونالیسم خشونت بار و سلطه جو با استعمارزدائی که در سالهای 1960 رویداد، خاتمه نیافت. زیرا هر بار که دولت در جمهوری بورژوای ما تصمیم می گیرد به جنگ ماجرا جویانۀ تازه ای علیه مردم آفریقا یا آسیا دست بزند، همان گونه که اخیرا در لیبی، ساحل عاج یا در کشور مالی دیدیم، این مضامین نیز بروز می شود. بر اساس سناریوی کاملا تدارک دیده شده، تبلیغات برای فعال ساختن این انحراف روانی بسیج می شوند و از عملیات نظامی با شکوه وجلال خاصی یاد کرده و احساسات شنیع وحدت ملّی را تشویق می کنند.



 

[1] Robert Louzon, La Honte. Article paru dans le Bulletin communiste : organe du Comité de la Troisième Internationale, Paris.

[2] Maxime Rodinson, Peuple juif ou problème juif, Ed. La Découverte, 1981. Maxime Rodinson était directeur d’études à l’Ecole pratique des hautes études.


February 19th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي